«افسردگیهای گسترده»، «عصبانیت زودهنگام و سریع»، «احساس خستگی دائمی و بیدلیل»، «کاهش حوصله و پایین آمدن آستانه تحمل»؛ اینها تنها بخشی از بیماریها و مواردی هستند که این روزها مردم جهان درگیر آن هستند و به طور جدی باعث کاهش کارآمد جوامع در جهان شده است؛ مسالهای که در کشور خودمان به ویژه در کلانشهرهایی نظیر تهران نیز شاهد آن هستیم. اما واقعا علت ایجاد این عوارض روانی چیست؟
به گزارش رجانیوز، مقوله علم «زیست فناوری» یا «بیوتکنولوژی» که در دهه اخیر شاهد پیشرفتهای فراوانی بوده، نهایتا منجر به تولید محصولاتی با ماهیت تراریخته در زمینه صنایع غذایی شده است. کاربردهای سنتی بیوتکنولوژی شامل اصلاح نباتات و دام، تهیه نان، ماست و پنیر بودهاست و پس از آن تولید پادزیستها (آنتی بیوتیکها)، انسولین انسانی و اینترفرون علوم آزمایشگاهی و هماکنون با پیدایش فناوری DNA نوترکیب، دستکاری ژنها و انتقال ژن از یک موجود زنده به دیگری یا به عبارت دیگر مهندسی ژنتیک، ظرفیت بهرهگیری از این فناوری به گونه فزایندهای افزایش یافتهاست.
در حال حاضر با توجه به افزایش بیرویه جمعیت و نیاز به تأمین مواد غذایی این جمعیت رو به تزاید، بیوتکنولوژی کشاورزی مورد توجه ویژهاست و محصولات تراریخته گوناگون پرمحصول و مقاوم کشاورزی مانند ذرت، برنج، سویا، گوجه فرنگی، گندم تولید و بهکارگیری تکنیکهای نوین بیوتکنولوژی در افزایش تولید شیر و گوشت دام موثر واقع شدهاند.
جنگی با سلاحهایی از جنس برنج و مرغ
اما این همه داستان نیست. تغییر در بافت طبیعی مواد غذایی از طرفی هم میتواند بسیار خطرناک و حد یک جنگ بزرگ باشد؛ چرا که با تغییر در بافت درونی مواد غذایی، امکان ایجاد موارد بیوشیمی در مواد غذایی بوجود میآید و میتواند به عنوان یک عامل بیماریزاد مورد استفاده قرار بگیرد. یعنی با برنج و مرغ و روغن و امثالهم میتوان باعث پیدایش اپدمیک یک بیماری در یک جامعه شد. از سوی دیگر، با توجه به عدم استقبال عمده کشورهای جهان از مواد غذایی تهیه شده از طریق دستکاری ژنتیک، شرکتهای فعال در این حوزهگاه با بهره گیری از اهرمهای دولتی نظیر ارسال کمکهای غذایی برای کشورهای قحطی زده آفریقایی، با وجود مقاومتهای فراوان دولتها و گروههای فعال، میکوشند به هر گونه که هست مصرف تولیدات خود وفناوریهای مربوطه را در کشورهای هدف خود جا بیندازند.
مشکل واقعی در ارتباط با غلات مهندسی شده این است که آنها به شرکتهای بیوتکنولوژیک این اجازه را میدهند که بر زنجیره غذایی یک قفل بزنند. این شرکتها با ثبت امتیاز ژنها و کلیه فن آوریهای مرتبط با آنها، در حال دستیابی به جایگاهی هستند که با رسیدن به آن میتوانند کنترل مطلق خود را بر آنچه که ما میخوریم اعمال کنند. این امر باعث از بین رفتن کاربستهایی میشود که برای تأمین امنیت غذایی در کشورهای فقیر در حال اجراست.
به همین دلیل است که فعالان این حوزه چنین پرحرارت در برابر این غلات مقاومت میکنند. شرکتهای بیوتک روشهای جدیدی را برای در هم شکستن مقاومت آنها آزمودهاند. اداره توسعه بین المللی ایالات متحده (یو اساید) به کشورهای زامبیا، زیمبابوه و مالاوی که همگی از قحطی اخیر در مضیقه قرار دارند، گفته است آنها هیچ گزینهای جز استفاده از غلات تهیه شده از طریق دستکاری ژنتیک آمریکا ندارند. کاملاً روشن است که چنین چیزی خلاف واقع است. از هم اکنون تا ماه مارس، این منطقه به بالغ بر دو میلیون تن مواد غذایی اضطراری به شکل غلات نیاز خواهد داشت. سازمان غذا و خواربار سازمان ملل فاش کرده است که در حال حاضر یک و شانزده صدم میلیون تن ذرت قابل صدور در کنیا، تانزانیا، اوگاندا و آفریقای جنوبی وجود دارد. اروپا، برزیل، هند و چین نیز دارای مازاد محصول و غلات انبار شدهای هستند که مقدار آنها سر به میلیونها تن میزند. حتی ایالات متحده افزون بر پنجاه درصد از مجموع زمینهای زیر کشت خود را به شکل غیر دستکاری ژنتیک شده حفظ کرده است. بدون استفاده از حتی یک دانه از غلات تهیه شده از طریق دستکاری ژنتیک، میتوان تمامی گرسنگان در جنوب آفریقا، اتیوپی و سایر نقاط جهان را سیر کرد.
وب سایت «یو اساید» فاش میکند که برنامههای «آموزش» و «رشد آگاهی» یواساید فرصتهایی را در اختیار شرکتهایی چون «سینژنتا» و «مونسانتو» قرار میدهد تا «به انتقال فن آوری» به کشورهای فقیر بپردازند. مونسانتو نیز به نوبه خود از یو اساید حمایت مالی به عمل میآورد. قحطی به یو اساید اجازه میدهد تا این راهبرد را با سرعت بیشتری به اجرا گذارد. این سازمان میداند که برخی از غلاتی که این مرکز به جنوب آفریقا صادر میکند، توسط کشاورزان برای سال زراعی آینده کاشته خواهند شد. وقتی آلودگی گسترش یافت، دولتهای این کشورها دیگر قادر به اعمال ممنوعیت در برابر این فن آوری نخواهند بود. تنها مانعی که بر سر راه این طرحها قرار دارد، مقاومت افراد محلی و اعتراضات گروههای طرفدار توسعه و حفظ محیط زیست است. در طول چند سال گذشته، مونسانتو برای رفع این مانع کارهایی انجام داده است.
در سال ۱۹۹۹ به دنبال فروپاشی قریب الوقوع مونسانتو در نتیجه تلاش فاجعه آمیز این شرکت برای روانه ساختن محصولات تهیه شده از طریق دستکاری ژنتیک به بازار اروپا، مدیر ارتباطات این شرکت فیلیپ آنجل به «وال استریت جورنال» این طور توضیح داد که «شاید ما به اندازه کافی تهاجمی عمل نکردهایم... زمانی که شما درحال مبارزه با آتش سوزی یک جنگل هستید،گاه مجبور میشوید برای خاموش کردن آن، آتش دیگری را برافروزید.»
کسی به فکر تبعات مصرف برنج و گوشت و چای خارجی در جامعه ایرانی هست؟
متاسفانه این مساله در کشور ما مورد توجه جدی فعالان اقتصادی قرار نمیگیرد و «برنج اروگوئه»، «مرغ برزیل»، «چای هند» و بسیاری محصولات دیگر بدون نظارت بهداشتی و دقت در اینکه آیا این محصولات دارای فرآیند بیوتک بودهاند یا خیر، در بازار توزیع میشوند و مردم هم از آنان در وعدههای غذایی خود استفاده میکنند که حاصلی به جز تبدیل شدن جامعه به یک فضای عصبی و پرتنش ندارد.
به نظر میرسد با توجه به اهمیت سرمایه انسانی در کشور و نقش بیبدیل آن در معادلات آینده جهانی، باید این هشدار را به مسئولان مربوطه در کشور داد که مساله بیوتکنولوژی و محصولات تراریخته یکی از اساسیترین رویکردهای دشمنان انقلاب اسلامی در تغییر بافت فکری و فرهنگی و رفتاری مردم ایران است و متاسفانه در سالهای اخیر هم توجهی نسبت به این مساله نشده که منجر به رویدادهای تلخی همچون پایین آمدن آستانه تحمل مردم در کلانشهرها و بالا رفتن نرخ مشاجرات و درگیریها شده است.