رهبر معظم انقلاب در دیدار اسفندماه گذشته خود با اعضای مجلس خبرگان رهبری با ابراز نگرانی درباره موضوع فرهنگ، این مسئله را از وجوه مختلف مورد توجه قرار دادند. هشدار ایشان نسبت به ایجاد رخنههای فرهنگی یکی از این وجوه بود. ایشان فرمودند: «اگر چنانچه یک رخنهی فرهنگی بهوجود آمد، مثل رخنههای اقتصادی نیست که بشود [آن را] جمع کرد، پول جمع کرد یا سبد کالا داد یا یارانهی نقدی داد؛ اینجوری نیست، به این آسانی دیگر قابل ترمیم نخواهد بود، مشکلات زیادی دارد.»
اما نکته قابل توجه اینکه بسیاری از این رخنههای فرهنگی نه در حرکتهایی پنهانی که با روندی کاملاً عیان و مشخص راه خود را باز میکنند و حتی غالباً ظاهری جذاب هم دارند. اینگونه است که بعد از مدتی میبینیم یک رخنه فرهنگی نه تنها یک تهدید به حساب نمیآید که از به آن بعنوان یک فرصت برای پیشرفت و ترقی نام برده میشود. اگر چنین اتفاقی بیفتد طبیعتاً مبارزه با آن رخنه کار بسیار سخت و شاید بتوان گفت غیر ممکنی خواهد بود.
یکی از مسیرهای ایجاد چنین رخنههای موجهی در ایران، جایگاه رسمی و قانونی دادن به برخی سازمانهای به ظاهر عام المنفعه بین الملی در کشور است.
سازمان جهانی یونسکو و یونیسف دو مورد از این سازمانها هستند که تحت عناوینی انسان دوستانه و جذاب به نفوذ و ایجاد رخنه فرهنگی در کشورهای مختلف اقدام کرده و نهایتاً به ترویج ارزشها و شاخصهای ارزشی غربی میپردازند. درباره ارتباط محتوایی و حتی ساختاری این نوع سازمانها به مراکز سیاسی و حتی جاسوسی غربی پیش از این مطالب بسیاری گفته شده است اما عجیب آنکه در کشور ما بدون توجه به این امور واضح و روشن، هرازگاهی شاهد تلاشهایی برای دادن جایگاهی جدید به آنها هستیم.
در جدیدترین این تلاشها اقداماتی برای جایگاه دادن به این سازمان در دانشگاههای ایران شدت گرفته است. محمدحسین امید، سرپرست دانشگاه تهران در تاریخ ششم اردیبهشتماه در مراسم راهاندازی کرسی یونسکو در این دانشگاه، گفته است: «نقش یونسکو در زمینه آموزش در کشورهای در حال توسعه غیرقابل انکار است و دانشگاه تهران آمادگی دارد نقش فعالتری را در زمینه همکاری با یونسکو داشته باشد.»
یا در موردی تاسفبرانگیزتر یک مدیر فرهنگی نه تنها در برابر این رخنه دچار انفعال شده که حتی خود متقاضی این تهاجم است و از سازمان تهاجم کننده شاکیست که چرا تا حالا کار خود را به خوبی انجام نداده است!
رییس دانشگاه فرهنگیان یک روز بعد یعنی در هفتم اردیبهشت با اشاره به اینکه 2 پیشنهاد را به مدیرکل یونسکو ارائه کردهایم، گفته است: پیشنهاد نخست این بود که در گام اول با استفاده از 15 کرسی فعال تربیت معلم نسبت به تأسیس شبکه جهانی تربیت معلم اقدام شود. همچنین دانشگاه فرهنگیان تقاضای ایجاد کرسی شانزدهم یونسکو در حوزه تربیت معلم را ارائه کرده است که در صورت موافقت آن را تأسیس خواهیم کرد.»
تاسف آور آنکه وی این سخنان را بعد از گفتن چنین جملهای بیان داشته است: «دانشگاه فرهنگیان برای دستیابی به معلم تراز در جمهوری اسلامی ایران تأسیس شده است اما این پروژه هنوز ناتمام بوده و در آغاز راه قرار داریم.»
این در حالی است که هم اکنون نیز سازمانی چون یونسکو در برخی دانشگاهها کرسی داشته و به فعالیتهای ترویجی و پژوهشی خود میپردازد و از یک تریبون رسمی به بیان دیدگاههای خود اقدام میکند. تاسیس رشتههایی چون مطالعات زنان در دانشگاههای ایران نیز با نفوذ همین سازمانها از همان جایگاههای رسمی و طبیعتا با محتوای آموزشی مورد پسند آنها قرار صورت گرفته است.
از سویی دیگر با نگاهی به اهم برنامههای آنها در حوزههای مختلف میتوان متوجه خطری شد که نسلهای جوان و نوجوان ایرانی را تهدید میکند. در حالی که بیشترین اخبار پیرامون فعالیتهای یونسکو در ایران به حوزه میراث فرهنگی محدود میشود، این سازمان به همراه نهادهایی چون یونیسف برنامههای مهمتر و خطرناکتری را برای کشورمان تدارک دیدهاند.
یکی از این برنامههای خوش رنگ و لعاب آموزش پیشگیری از ایدز در مدارس ایران است که متاسفانه با غفلت عجیب و مشکوک برخی مسئولان دوباره در آستانه اجرا شدن است حال آنکه مدتی بود با هوشیاری متولیان امر تربیت در کشور به حالت تعلیق درآمده بود.
برای مثال محمد منیر صفیالدین، رییس دفتر یونیسف در ایران در نشست تخصصی پیشرفتهای ایران در زمینه آموزش پایه که با حضور رییس سازمان نهضت سوادآموزی و پورکیت، رییس دفتر منطقهای یونسکو و در آذرماه 92 برگزار شد گفته است: «ایران باید اقداماتی انجام دهد که کودکان و نوجوانان با عوامل پیشگیری از ابتلا به ایدز، اعتیاد و آسیبهای آن و همچنین جلوگیری از حوادث رانندگی آشنا شده و بتوانند در مقابل این سه چالش مهم از خود مراقبت کنند.»
از آن سو محمدرضا سعیدآبادی، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو ایران در هفتم اردیبهشت 93 و در گفتوگو با خبرگزاری فارس اظهار داشته است: «از منظر آموزش سلامت و عمومی کردن آموزشهای مختلف و عمومی کردن این حوزه در مدارس و فضاهای عمومی، یونسکو پیگیری میکند و به همین دلیل است که کرسی یونسکویی سلامت را در دانشگاه علوم پزشکی داریم.»
آموزش پیشگیری از ایدز یکی از همان برنامههای خوش رنگ و لعابی است که برای پی بردن به عمق خطرات آن برای سلامت اخلاقی و اعتقادی نسل نوجوان کافی است به آنچه مد نظر یونسکو و یونیسف از این مبحث آموزشی است توجه کنیم.
محمد چینیان، مدیر کل دفتر سلامت وزارت آموزش و پرورش در اسفندماه گذشته و در گفتکو با خبرگزاری فارس ضمن اعلام توزیع دفترچههای آموزشی پیرامون ایدز به گنجاندن درسی در همین زمینه در کتاب علوم زیستی و بهداشت پایه اولی دبیرستان اشاره کرده و میگوید: «در این کتاب به بحث مهارتهای زندگی اشاره و در راههای پیشگیری موضوع مهارتهای زندگی و همچنین گفتن «نه» در سلامتهای رفتاری و پایبندی به زندگی خانوادگی اشاره شده است.»
مطالبی که آقای چینیان در این زمینه بیان کرده اند، نیازی به توضیح بیشتر ندارد، که چه چیزی را به پسران زیر سن بلوغ در مدارس آموزش می دهند. ایضا چه مسائلی را به دختران سیزده ساله کشورمان می خواهند آموزش بدهند:آموزش نه گفتن به ارتباط جنسی در روابط دراماتیک دختر و پسر. کلاس های اول دبیرستانی که ایشان اشاره می کنند یعنی کسانی که از ششم ابتدایی وارد کلاس اول دبیرستان شده اند.
سایت دویچهوله با انتشار گزارشی به تفاوتهای آموزش مسائل جنسی در مدارس ایران و آلمان پرداخته است. این سایت در گزارش خود مینویسد : «آموزش جنسی بخشی از درس بیولوژی در مدارس آلمان است و دانشآموزان به دور از تعلق قومی یا مذهبی ملزم به شرکت در آن هستند. دانشآموزان از حدود ده سالگی با این مسائل آشنا میشوند. اطلاعات عمومی در مورد اندامهای جنسی و کارکرد آنان، بلوغ و تغییرات اندامهای جنسی در طول سالهای زندگی، روابط جنسی زن و مرد، حاملگی و زایمان، بیماریهای جنسی و راههای جلوگیری از آنها، خشونت و سوءاستفاده جنسی از جمله مسائلی هستند که در این دروس مورد توجه قرار میگیرند.»
سایت دویچهوله در گزارش خود و در مقایسه میان آموزش جنسی در مدارس آلمان و ایران بر آموزش همزمان دختران و پسران در آلمان تاکید میکند. عکس مربوط به همان گزارش است
این گزارش میافزاید: «برای تدریس این درس در آلمان از جمله وسایل و مدلهای پلاستیکی یا چوبی به شکل آلت تناسلی مرد یا زن و کاندوم استفاده میشود تا دانشآموزان بتوانند بهطور عملی استفاده از وسایل بهداشتی و پیشگیرنده را بیاموزند.»
در این گزارش از قول یک معلم آلمانی گفته شده است: «ما کلاسهای آموزش جنسی را برای هر دو جنسیت همراه با هم برگزار میکنیم!»
این غایت آن چیزی است که سازمانهایی چون یونیسف و یونسکو در زمینه آموزش پیشگیری از ایدز در دستور کار دارند و البته فعلا و در گامهای نخست به توزیع کتابچههایی برای آموزش «نه» گفتن اکتفا کردهاند!
علی ای حال آنچه موجب تعجب و تاسف است انفعال و خوابآلودگی (و شاید خوابزدگی!) مسئولین فرهنگی کشور پیرامون خطرات ایجاد این رخنههای فرهنگی است. تا جایی که برخی از آنها با افتخار از صورت رسمی دادن به این رخنهها یاد میکنند.
مثلا هفته گذشته دکتر حسین سالار آملی، قائم مقام وزیر علوم در امور بین الملل و رئیس مرکز همکاری های علمی بین المللی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با شور و شعفی مثال زدنی به گفتگو با ایرنا پرداخته و از سفر مدیرکل یونسکو به تهران پس از 10 سال خبر میدهد. سفری که هم اکنون انجام شده است.
در پایان باید شورای عالی انقلاب فرهنگی را که به تعبیر رهبر معظم انقلاب قرارگاه فرهنگی کشور است مخاطب قرار داد و پرسید آیا اصلاً این اتفاقات را رصد میکند؟ آیا متوجه این رخنههای فرهنگی که در جایگاهی رسمی قرار گرفته هست؟ و آیا برای ترمیم این رخنههای ایجاد شده برنامهای دارد؟ اینها تنها چند مصداق و مثال از رخنههای فرهنگی رسمی و سازمان یافته بود که در نگاهی کلان باید فکری جدی برای همه آنها کرد.